وبلاگ لنگر
خاطرات و یاد داشت‌های ناخدا حمید میداف
Mittwoch, Februar 03, 2010
حکم اعدام به‌اتهام «انگیزه»
حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضاییه... اعلام کرد که «۹ نفر دیگر نیز به زودی اعدام خواهند شد». به گفته او، این افراد «با انگیزه براندازی نظام در اغتشاشات حضور یافته‌اند».
=====
در کشورهای دموکرات و آزاد، آن‌جا ‌که ملحدین و کافرین و مشرکین و خاج‌پرستانِ ختنه نکرده رحل اقامت افکنده، روزگار می‌گزرانند، اقشار مردم ِبی‌نماز هر چهارسال، بعضا با انگیزه براندازی‌(نرم)، درانتخابات شرکت می‌کنند و رأی‌شان را به صندوق می‌ریزند. کسی هم رأی آن‌ها را به‌نفع این کاندید یا آن کاندید نمی‌دزدد.
مردم دولتی را، که به‌عمد یا به‌سهو، پاسخگوی نیازهای آن‌ها نبوده است و بر خلاف قول و قرار‌های داده شده به‌رضایت ملت عمل نکرده‌ است با رأی خود کنار می‌زنند.
مضافا این‌که برای شرکت در این انتخابات و رسیدن به‌مقصود، اعلامیه پخش می‌کنند، جلسات حزبی و غیر حزبی ترتیب می‌دهند، تظاهرات بر پا می‌کنند، سخنرانی می‌کنند، چه می‌کنند چه نمی‌کنند ... سر انجام اگر دگراندیشان و اپوزیسیونی‌ها در انتخابات پیروز شدند، دولت قبلی با سلام و صلوات کنار می‌رود و جایش را به حزب مخالف می‌دهد.
تا چهار سال دیگر روز از نو روزی از نو.
نمونه کامل این نوع دموکراسی و آزادمنشی را در اروپای غربی، در آمریکای شمالی و در اسراییل می‌بینیم، که آن یکی حدود دویست سال و این دیگری چیزی حدود شصت سال بیش از تشکیل‌شان نمی‌گذرد ولی مظهر دموکراسی و آزادی شده‌اند.
و این برو بیا‌ های سیاسی و این تغییر و تحول‌های حزبی و این آمد و شد‌های دولتی به‌راحتی و به‌بهترین نحو، در آن‌ دیار صورت می‌گیرد و آب هم از آب تکان نمی‌خورد! نه کسی را اعدام می‌کنند و نه کسی به‌زندان می‌افتد. نه کسی را شلاق می‌زنند و نه کسی را دواخور می‌کنند، مُفسد فی‌الارض و فی‌الهوایی هم تو کار نیست! شگفتا ...!
رمز کار در چیست؟ اشکال کار در کجاست؟ آن‌ها چه دارند که ما نداریم؟ آنها چه می‌کنند که ما نمی‌کنیم؟
دوتا جوان می‌روند تو خیابان و داد می‌زنند ما این دولت را نمی‌خواهیم. می‌گویند دولت‌مردان فعلی به‌قولی که داده‌اند وفا نکرده‌اند، سهل است، این‌ها ما را به‌بَند می‌کشند، ما را می‌کشند، بیت‌المال ما را مفت و بی‌پروا به‌بیگانگان حاتم بخشی می‌کنند. یا خود واقوام و فامیل‌شان به‌غارت می‌برندد و برای روز مبادا در زینبیه سوریه و یا در کانادا پس‌انداز می‌کنند. نه حسابی توی کار است و نه کتابی.
ما می‌گوییم ما هم مثل بیش‌تر مردم دنیا انتخابات آزاد می‌خواهیم! آزادی بیان می‌خواهیم، حق آزاد‌زیستن می‌خواهیم.
اما به‌جای گوش‌دادن به‌حرف‌هایمان، می‌گیرند و ما را اعدام می‌کنند. می‌گویند شما با انگیزه براندازی به خیابان آمده‌اید.
گیرم این‌طور باشد؛ آیا سزای من که اعتراض‌ام را در تظاهرات خیابانی نشان می‌دهم، زور و چپاول شما را تحمل نمی‌کنم مرگ است؟ راه دیگری که برای اعتراض برای من باز نگذاشته‌اید. مملکت ارث پدر شما نیست. وطن من هم هست. هرچند خود بی‌وطن‌اید.
*
مگر آن زمان که شما خود به نارسایی‌های رژیم گذشته اعتراض داشتید و به‌خیابان می‌ریختید کسی شما را به‌خاطر حضور در خیابان و به انگیزه بر اندازی زندانی کرد؟ اعدام کرد؟ کسی شما را کشت؟ کسی با بطری اسلامی نوازش‌تان داد؟ باتوم تو ماتحت مقدس اسلامی‌تان فرو کرد؟
حرف نزنیم چون اسلام را داریم؟
کاری کرده‌اید و می‌کنید که پس از فروپاشی‌ حکومت‌تان حتا یک نفر هم از شما را زنده نگذارند.
دانشجوی بیست‌ساله‌ای را به محاربه با خدا متهم می‌کنید. خاک بر سر آن خدایتان که که یک بچه مدرسه‌ای هم می‌تواند به جنگ‌اش برود.
من که دل‌ام برای شما و برای اسلام عزیزتان نمی‌سوزد.
*

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com