گفت: رئيس موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ر- ه- س- ش- د-ذ-) را میشناسی؟ لحظه ای به فکر فرو رفتم و گفتم: از بس تعدادشان زیاد است نمیدانم کدامین مُفتخور را میگویی؟ از این که بگذریم؛ کدام آموزش؟ کدام پژوهش؟ چه مؤسسهای؟ چه کشکی؟ چه پشمی؟ چه بندی چه بساطی؟ پول مملکت را مُفت و بیهوده هدر میدهند. گفت: منظورم آیتالله العظمی الشیخ المصباح الیزدی علیهالسلام است، که ولي فقيه را ستون خيمه اسلام در زمان غيبت خوانده است و گفته بدون آن اسلام از بين خواهد رفت. گفتم: این همان آخوند کریهالمنظری که تمام قد جلو رهبر بهزمین غلطید و قصد لیسیدن نعلین وی را داشت نیست؟ گفت: بههدف زدی؛ خود خودش است. این هم (فیلم)اش. گفتم آیا خبر داری هنگام پهنشدن شیخ بر روی زمین و دولا شدناش برای بوسهزدن بر نعلین رهبر و خمشدن و به زانو رفتن مقام معظم رهبری برای بلند کردن او از روی زمین، کسی از حضار نوشابهای، چیزی به این دو آیات عظام و علمای اعلام تعارف کرده است؟ گفت: نهخیر خبر ندارم. از توی فیلم هم که چیزی رؤیت نمیشود ولی اگر تسامح و تساهلی هم صورت گرفته باشد میتوان در آینده نهچندان دور جبران کرد. اللهُ اعلم بالکُلالامور. گفتم: من فعلا حرفی ندارم که این موجودات آبروی آخوند و روحانیت را میبرند! آبروی اسلام را که بحمدالله سالهاست بردهاند و چوب حراجاش را زدهاند. من دلم برای این میسوزد که این نابکاران نام ایرانی بر خود مینهند، آبروی همه را بردهاند آبروی ایران و ایرانی را نیز لکهدار میکنند. گفت: حضرت مصباح فرموده است که: "دفاع از آب و خاك كشور زماني ارزش واقعي پيدا مي كند كه براي اسلام باشد". گفتم: چون میدان را خالی دیده است و کسی نبوده توی دهناش بزند این مزخرفات را تحویل فرماندهان ارشد سپاه داده است.
فرماندهان ارشد سپاه نیز لایق همین هستند که آخوند بوگندویی نظیر مصباح این چنین مزخرفاتی تحویلشان دهد. * آفت گیاهی یا نباتی، منحصر میشود به آسیب دیدن کشتزارها و مزارع. مثلا محصولات گندم، ذرت و غیره... و محدود میشود به خسارت دیدن نهالها و تاکستانها، که کشاورزان برای مبارزه با آن آفت و خلاص شدن از شر حشرات موذی، به سمپاشی شیمیایی و امشیزنی متوسل میشوند. سوا از آفتزدگی مزارع، آفتزدگی جامعه بشری نیز داریم، که در رأس آن آفتی بهنام ملا زدگی و یا شیوع اپیدمیای بهنام آخوندیسم مذهبی است، که حامل ویروسهای مخوفی هستند بنام تفکر متحجرانه، انحصارطلبی مطلق، مالاندوزی، قتل و چنایت و تجاوز، بیوطنی، پوستکلفتی، بیعاری، که انسان و طایفه بشری را، نه تنها در ایران و در منطقه اطرافاش، که در کُل جهان آلوده و ملوّث میسازند و باید راه مبارزه با آن آفت و این اپیدمی را بدون رودربایستی و ملاحظهکاری و من بمیرم تو بمیری، شناخت و در پاکسازی محیط زیست بیمحابا بهکار برد و به ضد عفونی و امشی کردناش در مزرعه بشری پرداخت. * حقوق بشر یعنی چه؟ چگونه میتوانیم موجوداتی نظیر خامنهای و مصباح و احمد خاتمی و طائب و مرتضوی و جنتی را بشر بنامیم؟
اصولا چه کسی بشر بودن یا نبودن موجودی را تعیین و تعریف میکند؟ و بر اساس کدامین معیار و بر پایه کدامین مقیاس، اندازه بشری آن موجود را تبیین میکند؟
مگر کسی که صرفا روی دو پایاش راه رفت و مثل طوطی تکلم کرد بشر است و از حقوق بشری برخوردار میشود؟ مرغ هم روی دو پایش راه میرود! گوریل هم روی دو پایش راه میرود! صدام ملحد عفلقی هم روی دو پایش راه میرفت! سردار رادان و سردار جعفری و سردار نقدی و سردار نسیهای هم روی دو پای خویش راه می روند، فُحش ناموسی و دستور تجاوز میدهند. آیا ما میتوانیم بیاییم و بگوییم این موجودات بشر هستند؟ و حقوق و ارزش بشری شامل آنها میشود؟ * آنها که دم از حقوق بشر، مساوات و برابری آخوند و آخوندمسلکان با ایرانیان پاکزاد میزنند، دنباله رو همان کسانی هستند که در اوایل فتنه در سیسال پیش با ساده لوحی میگفتند: بگذارید آخوندها یکسالی روی کار باشند ببینیم چه میکنند؟ و وطنپرستانی نظیر شادروان شاپور بختیار میگفتند: گول آخوند دغلباز و مکار را مخورید! آخوند اگر مسلط شد تا ایران را ویران نکرده است ول کن معامله نیست.
میگفتند آخوند وطن ندارد، که دلاش برای وطن و میهن بسوزد. در فطرت او جز خرابکاری هنر دیگری عجین نشده است. آخوندهایی نیز که بهظاهر سر بهاعتراض با همریشان خویش برداشتهاند، غم ایران ندارند! آنها بهدرستی بیم آن دارند، حکومت را، که پس از چند قرن تلاش در دغلکاری و عوامفریبی، اینک با خوردن دری بهتخته، بهسهل و سادگی بهدست آوردهاند، مبادا بر اثر حماقت و ندانمکاری و زیادهطلبی بقیه همکاران و همریشانشان بههمان سهل و سادگی از دست بدهند.
این است غم منتظری، صانعی، مکارم شیرازی و کدیور و که ... و که ...
آیتالله مصباح یزدی: لواط و زنا با زندانی سیاسی بهمنظور اعترافگیری توسط بازجو جایز است
لینک افاضات آیةالله مصباح را (اینجا) و (اینجا) با تصویر یا بدون تصویر ملاحظه بفرمایید.