سؤال: جناب آقای خامنهای، ضمن تبریک و تسلیت بهمناسبت شهادت مبارز نستوه جناب پروفسور دکتر علی کُُردان، در اخبار آمده بود که یکی از معصیتهای کبیرهی آقای احمد زید آبادی، روزنامهنگاری که محکوم به شش سال زندان، پنج سال تبعید، خفقان و دهندوختگی مادامالعمری شده است، این است که وی در نوشتهاش شما را فقط با نام
«مقام رهبری[ + ]» و نه با عنوان "مقام معظم رهبری" مخاطب قرار داده است. شما اینک از نظر شرعی آیةالله العظمی، مجتهد جامعالشرایط (*)، ولایت مطلقه فقیه، رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی ایران و جهان، نماینده رسول خدا (صلواةآلله علیه) روی زمین، جانشین و قائم مقام امام زمان، مهدی موعود (عّجلالله تعالی فرجه)، ایضا امامجمعه دائمی تهران و از نظر عُرفی فرمانده کل قوا هستید. لطفا بفرمایید ما اکنون شما را با کدامین عنوان خطاب کنیم تا گرفتار گوریلهای حزباللهی حکومت نشویم؟ .آیتالله خامنهای: یسمالله الرحمنالرحیم. الصلواة و َالسّلام علی عبادِاللهالِصالِحین و بهی نَستعین و لَعنتُالله علی قُومالظالمین وَالسلامُ علی سیّدنا ابوالقاسم محّمد ... -- آقا ... میبخشیدها ... ما از شما درخواست نکردیم روضه بخوانید. فقط پرسیدیم با کدامین کُنیه و عنوان و رُتبه شما را در این مصاجبه مورد خطاب قرار بدهیم؟ رهبر: آقای محترم، هر صحبتی، هر مصاحبهای یک مقدّمهای دارد و هر مقدمهای یک مؤّخرهای ... این مقدمهها و این مؤخرهها هستند که باید جا بمانند و با نام الله و روح الله شروع بشوند.... حالا هم از بس قطعام کردی حواسام پرت کردی، نفهمیدیم سؤالات چی بود؟ -- پرسیدم شما را با کدام ...
-- بعله فهمیدم ... شما میتوانید بنده را با عنوان "تیمسار ارتشبُد" خطاب بکنید. -- جناب تیمسار ارتشبُد! شما اینک در مقام فرماندهی کل قوا اختیار صلح و جنگ برای هفتاد میلیون ایرانی را دارید و اصولا کلید صلح خاورمیانه و تا حدی نیز صلح جهان در دست شماست. آیا جنابعالی که خود در رژیم سابق با دوز و کلک از خدمت سربازی فرار کردهاید و حتا آخوندی مثل آقای هاشمی رفسنجانی هنوز هم در خطبههای نماز جمعه، فرار از خدمت سربازی در رژیم پیشین را یکی از افتخارات خویش میپندارد، آیا شماها بهعنوان ملا، آخوند، و اصولا یکی از علمای اعلام و بخشی از روحانیت مبارز و طراز اول مملکت که ادعای ارشاد و راهنمایی جامعه بشری را دارید، نیز این توقع از مردم که طبق وظیفهی شرعی از شما تقلید بکنند، آیا هیچ به این مطلب توجه فرمودهاید که اگر قرار باشد همه طبق فتوای شما از خدمت سربازی بگریزند و در دفاع از میهن شانه خالی بکنند، در چنین حالتی چه کسی باید از مال و جان و ناموس مردم و البته از ناموس خود شماها، در مقابل تهاجم یک نیروی مخرب متجاوز اشغالگر دفاع بکند؟ شما که از خدمت سربازی گریزان بودید آیا خجالت نمیکشیذ اینک خود را فرمانده کل قوا، بزرگ ارتشتاران و تیمسار سپهبد و ارتشبد مینامید و به درجهداران ارتش و سپاه سر دوشی میدهید؟ ر هبر: اولا که این یک سؤال نبود و چندین سؤال بود. دوم اینکه من بارها به این کوسه گفتم این حرفها را در نماز جمعه نزن! گفتم این ملت نفهم است، دهنبین است، نادان است، نیروی تمیز و ادراک ندارد! اونوقت میآیند و هزار وصله و پینه به خود جنابعالی میبندند که مثلا بعله ...شما که سربازی نرفتهای چرا فرمانده یا جانشین فرمانده کل قوا شدهای؟ ولی این مردک، این آقای هاشمی که بنده حالا نمیخواهم اینجا اسماش را بیاورم بهخرجاش نرفت که نرفت. فقط بلد است برود توی نماز جمعه و با خطبه و تظاهر بهگریه آنچه را ما رشتهایم پنبه بکند. این آقا نفهمید اگر میگذاشتیم موسوی یا کروبی برنده انتخابات بیرون بیایند اونوقت همین امت همیشه در صحنه ما را کِتبسته میبردند کهریزک و چوب تو آستینمان میکردند. -- تیمسار! حرف من این نیست که آیا بهخرج رفسنجانی رفت یا نرفت؟ پرسش ایناست اگر قرار بر این قرار میگرفت که طبق فتوای آخوندها، آنطور که در رژیم گذشته از مقلدین خویش میخواستید مردم از خدمت نظام فرار بکنند و خود نیز سرمشق دیگران میشدید، پس چه کسی میبایست از مام وطن، از ناموس وطن دفاع کند؟ آیا مردم حق ندارند شما را بیوطن و یا خائن بهوطن خطاب بکنند؟ رهبر: من توضیح دادم که حکومت آنموقع طاغوتی بود، یعنی اسلامی نبود. بنا بر این ... -- جناب تیمسار! آیتالله خمینی میگفت: « دلخوش به این نباشید که آب و برق شما را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم،! ما معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم». آیا تجاوزهایی که در کهریزک به دختران و پسران ایرانی صورت گرفت نشان از عظمت معنویاتی داشت که آقای خمینی قولاش را داده بود؟ ایشان در بهشت زهرا فرمودند حکومتگزاران در رژیم گذشته ارزش و احترامی برای زن قایل نبودهاند، گفت ما زنها را، مقام میدهیم، ارزش میدهیم، عزت میدهیم، احترام میدهیم .آیا آن چوب و چماقی که پاسدار ها و بسیجیهای شما به کمر، به دست و پا و بر سر زنان و دختران مظلوم و بیسلاح مملکت فرود آوردند در قاموس شما و مذهب شما نشان از احترام به زن و اثر از ارزشهای اسلامی نسبت به نسوان دارد؟ اینترنت پر است از ترجمه آیات و تشریح احادیث مذهبی در رابطه با چگونگی رفتار با زنان از زبان پیامبر اسلام. آیا این است برداشت و روش اسلامی شما در برخورد با زنان مسلمه محجبه؟ شما که جوانان مملکت را بهجرم درخواست آزادی اینچنین گُر و گُر به زندانهای طویلالمدت جریمه میکنید، کدامیک از مجرمین چماقبدست و حتا آدمکُش را تاکنون تنبیه کردهاید؟ زن و مرد اروپایی سرسختانه با ساختن مسجد و اصولا با اشاعه دین اسلام و تدریس دروس اسلامی در مدارس کشورشان ممانعت و مخالفت میکنند. یکی از دلایل پرهیزجامعه اروپایی از ساختن مسجد و ترویج اسلام مشاهده همین فیلمهاییست که از رفتار چماقداران اسلامی شما و چگونگی عدم احترام بهشهروندان هر شب در تلویزیونهای جهان پخش میشود، شما را ضد بشر و وحشی خطاب میکنند، هر چند شنیدن چنین عناوینی برای شما عادت شده و بیم و باکی از رسوایی بیشتر ندارید، بهاصطلاح پوستتان کلفت شده است. آیا با دیدن تصاویر و فیلمهای کتکخوردن دختران مظلوم، که نوه شما میشوند شرم نکردید؟ خجالت نکشیدید؟ آیا قدرت اینچنین کور تان کردهاست؟ ننگات باد جناب تیمسار!
رهبر: ببینم سؤالات "وحیدنیایی"، سؤالات نُخبهای از بنده میکنی؟ اینها، این ضعیفهها نتیجه انتخاباتی را که مورد تأیید بنده است قبول ندارند. تظاهرات میکنند، اغتشاشات میکنند، شلوغ آلات میکنند. انتظار داشتید حلوا بینشان تقسیم کنیم؟ زن باید برود توی آشپزخانهاش آشاش را بپزد. ضعیفه چه گفتهاند به تظاهرات و اینجور چیزا؟ اگر ما جلو اینها را نمیگرفتیم تک تک ما را میگرفتند و میبردند کهریزک و باتوم تو ماتحت مقدس ما ... لاالله الیالله... دهنام باز میکنیها... -- سؤالات نُخبهای؟ رهبر: بعله ... دو سه هفته پیش چند تا جوان، چند تا دانشجوی نرینه و مادینه را پیش ما آوردند و گفتند اینها نُخبههای مملکت هستند میخواهند ادای احترام بکنند. گفتیم خُب حالا که فدایی هستند حرف بزنند. آمدند کمی از ما تعریف کردند، چند شعر در رثای ما خواندند ما هم خوشمان آمد ولی یکی از آنها که میگفت من هستم دانشجو، من هستم نُخبه ولی در اصل جاسوس آمریکا و موساد بود، اصرار داشت که صحبت بکند. ما هم که دیدیم ریش و پشماش شبیه حزباللهیهای خودمان است فکر کردیم یکی از ما است، خیلی هم مستضعف و لاغر و مردنی بهنظر میرسید.
خُب رُخصت دادیم حرف بزند. گفتیم بیاید صحبت بکند لاکن مردک سؤالهای عجیب و غریبی از بنده میکرد. چه میدانم آزادی مطبوعات و آزادی تلویزیون و آزادی بیان از من مطالبه میکرد. انگار بنده دکون بقالی دارم...
* حالا نکند شما هم با آمریکا و با موساد تبانی کردهای؟
آهای وحید! آهای پاسدار ! بیایید این آقا را ببرید کهریزک، گویا خیلی آزادی زیر دلاش زده است... * در همین حیص و بیص با داد و فریاد، خیس عرق از خواب بیدار شدم. عیال طفلکی حسابی وحشت کرده بود و مثل بید میلرزید. پس از اینکه قلپی آب بهخوردم داد درحالی که عرق پیشانیام را خشک میکرد گفت: چیه؟ چی شده؟ هی داد می زدی، فریاد میزدی، لگد میزدی و میگفتی: ولام کنید پدر سوختهها، ولام کنید ... میزنم، میکشم، پدر در میآورم. ببین چراغ مطالعه را با مشت خرد کردهای! بعد با دلسوزی گفت: چند دفعه ازت خواهش کردم شام پیاز نخور! پیاز باد داره ... شام اگه پیاز بخوری آخوند تو خوابات مییاد! ................................................................................................................... (*) آقای خامنهای مجتهد جامعالشرایط نیست، حتا در آیتالله بودن ایشان نیز، به این دلیل که درس داخل و خارج و وسط را تمام نکرده است تردید هست. مضافا اینکه شایع است رساله آیتاللهی ایشان را نیز سید محمود شاهرودی تحریر کرده است، ولی خوب من خواستم بهپاس مجوز مصاحبهای که بهمن داده است هندونهای زیر بغلاش بگذارم.