وبلاگ لنگر
خاطرات و یاد داشت‌های ناخدا حمید میداف
Mittwoch, Juli 23, 2008
از اعدام فرعون تا گفتگوی ادیان ابطحی
پرده نخست:
جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با ترور شادروان انور سادات، فیلمی ساخته‌است بنام «اعدام فرعون»، که حاصل مونتاژ و وصله پینه چند فیلم کوتاه از اینجا و آنجا‌ست. مصری‌ها نیز به‌تلافی این مهر ورزی آخوندی / اسلامی، فیلمی درست کرده‌اند بنام «امام خون»، این به آن در.
شادروان انور سادات - برخلاف گمال عبدالناصر - « من آن‌زمان در مصر بودم و به‌چشم خویش می‌دیدم» - که فقط های و هوی‌اش گوش فلک را کر می‌کرد و گرد و خاک عربده‌‌‌هایش تنها از پشت میکروفون هوا را آلوده می‌ساخت، مردی بود واقع‌بین. او می‌دانست دم از نابودی اسراییل زدن و شعار یهودیان را به‌دریا ریختن، شعارهایی هستند پوک، بی‌هوده، بی‌پایه، شاید مفید در عالم تخیّل، ‌که در به‌ترین وجه‌اش می‌توانست خوراک تبلیغاتی برای عربده‌کشان و لومپن‌های خیابان‌های قاهره، ریاض، دمشق و امان‌، پایتخت اردن شود.
او فهمیده بود حقیقت صورت دیگری دارد و با شجاعت با اسراییل آشتی کرد و پایه گذار روند میمون صلح بین اعراب و اسراییل در خاورمیانه شد - هرچند تا رسیدن به‌صلح کامل هنوز راهی در پیش است - ولی مبارک آغازی‌ست.
فراموش نمی‌کنم این سخن سادات را در مصاحبه یا یک خبرنگار، که خطاب به منتقدین و مخالفین‌اش می‌گفت: «من صد سال جلو تر از شماها فکر می‌کنم». و چه درست می‌گفت این وطن‌پرست. اینک هنوز سال و زمان به سی، پس از وی هم نرسیده‌است و کشورهای عرب یکی پس از دیگری به صلح با اسراییل ترغیب‌تر و نزدیک‌تر می‌شوند. در این میان آخوند های ایران هستند که کاسه از آش داغ‌ترند، که این‌‌ قوم، حتا با مردم ایران هم در ستیزند؛ چه رسد به‌ آرزوی صلح و همزیستی برای ‌بیگانگان.
*
پرده دوم:
چند روز پیش فیلم مستندی را از فلسطینی‌های ساکن نوار غزه و جنوب بیروت و ساحل غربی رود اردن، در تلویزیون آلمان، تماشا می‌کردم. از جمله نشان می‌دادند و گفتگو می‌کردند با نونهالان کودکستانی و با دانش‌آموزان مدارس ابتدایی. در حالی‌که دوربین به نوبت روی صورت کودکان معصوم زوم می‌شد، صدای خانم معلم، بیرون از تصویر، به‌گوش می‌رسید، که از یک دختر بچه می‌پرسید: اسراییل یعنی چه؟ و آن بچه با صدای ظریفِ کودکانه‌اش، کمی خجلت‌زده، کمی ترسو، پاسخ می‌داد: یعنی کلب. (سگ)
خانم معلم همین سؤال را از کودک دیگری ‌‌کرد و آن کودک پاسخ داد: اسراییل یعنی خنزیر. (خوک)
و هریک از کودکان در پاسخ به‌سوال خانم معلم فرهیخته و متمدن، یک اصطلاح زننده‌، یک توهین، که بیش‌تر از زبان بزرگسالان شنیده می شود، نثار اسراییل و یهودیان می‌‌کردند.
و سپس همه با هم با صدای بلند: الموت اسراییل...
*
من مات و حیرت‌زده، ناباورانه به این صحنه نگاه می‌کردم. دهانم باز مانده بود! آدم چه بگوید به این‌همه حماقت؟ به این‌همه نفرت، به‌این‌همه بی‌فرهنگی؟
کو؟ کجاست؟ آن فرهنگ غنی‌ی! عربی، که مبلغین‌اش در تعریف‌اش سر بر آسمان می‌سایند؟
شنیده‌ام در مدارس فلسطینی هنگام تدریس علم حساب به کودکان یاد می‌دهند: اگر هفت تا اسراییلی داشته باشیم، پنج‌تای آن‌ها را بکشیم، چند تا یهودی دیگر باقی می‌مانند؟ !
هیچ نمی‌دانند این آموزش و پرورش دهندگان، که این کودکان روزی خسته بشوند از نفرت، از کینه...؟ و خسته بشوند از مرگ بر این و بر آن گفتن و بخواهند در صلح و آرامش زندگی کنند با همسایه شان اسراییل؟ این معلمین، این پدر و مادرها، به چه حقی آینده این کودکان را مثل گذشته نفرت‌انگیز خویش، تیره می‌کنند. خود به کجا رسیدید؟ این همه سال با این‌همه نفرت و نفاق‌پروری؟ اسراییل چهار نعل بسوی پیشرفت و تمدن و مدرنیته می‌تازد و شما هنوز در خم کوچه‌ی مرگ بر این و الموت بر آن سر گردانید، هی تقصیرها را بگذارید به‌گردن من و امثال من، که حقایق را بازگو می‌کنیم. حق‌تان است توی سرتان می‌زنند.
در این فیلم مستند کودکان اسراییلی را نیز نشان دادند. چه تمیز پوشیده بودند! چه شیرین و از صمیم قلب می‌خندیدند، چه پاسخ‌های شایسته‌ای به خبرنگاران می‌دادند، چه خون‌گرم، چه مؤدب، چه امیدوار!
آری آینده متعلق به فرهیختگان است ... این‌ها هستند که پایدار خواهند ماند؛ نه نفرت‌زدگان فلسطینی و نه جن‌زده‌های اسلامی، که لابد فردا می‌آیند و می‌گویند خبرنگاران آلمانی به‌عمد از کودکان فرهیخته اسراییلی فیلم گرفتند ...
*
پرده سوم:
در رابطه با فیلم «اعدام فرعون»، محمدعلی ابطحی مطلبی نوشته‌است که آن‌را در بلاگ نیوز لینک داده بودم
او می‌نویسد: « مصر و ایران اگر با یکدیگر همکاری کنند، مشکلات زیادی برای اسرائیل و آمریکا درست میکند و بحران های فراوانی را از سر مردم مسلمان دور می نماید. »
آری «مشکلات زیادی برای اسراییل و آمریکا درست می‌کند» ولی چه نفع سیاسی و اقتصادی برای دو کشور- ایران و مصر - در بر خواهد داشت؟ و چه منفعتی این دو مملکت از این هم‌کاری خواهند برد؟ آیا این مسأله مهمی نیست؟ مهم ایجاد مشکل برای آمریکا و اسراییل است؟ خُب ... مشکلاتی را که تاکنون برای آمریکا و اسراییل و اصولا برای کل خاورمیانه به‌وجود آورده‌اید چه نفعی برای شما در بر داشته‌است و چه نکته مثبتی نصیب شما کرده‌است؟ .
*
وقتی یک سیاست‌مدار ایرانی، معاون سابق رئیس جمهور یک مملکت بزرگ، مبلّغ گفتگوی ادیان و تمدّن‌ها، این چنین استدلال کند و افق فکری‌اش این گونه باشد، که در تمنای ایجاد مشکل برای دیگران و برای خود شیرینی و تملق‌گویی نزد مقام معظم رهبری، شاید هم از بیم گزند اقتدارگرایان و تمامیت‌خواهان، این‌گونه قلم بر کاغذ برد، چه انتظار و توقع‌ای داریم از کودکان فلسطینی ساکن غزه؟ و ساحل غربی رود اردن؟ و چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم از شیعه‌نشینان بیروت؟ و از لومپن‌های عربده‌کش خیابان‌های تهران؟
که هنگامی که در رابطه با نتیجه مسابقه فوتبال بین دو تیم مملکت از آن‌ها سؤالی می‌شود، قبل از پاسخ، نخست بسم‌الله گویان، مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریکا را زمزمه می‌کنند، سپس در باره ورزش یا دررابطه با گرانی‌ی گوجه‌فرنگی و پیاز حرف می‌زنند؟
نه تنها اقتصاد مملکت، که فرهنگ ما را نیز زیر و زبر کرده‌اند و هر کس، در هر مقامی، مبلغ این فرهنگ انسان‌ستیز می‌شود.

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com